سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                              

 
 

(¯`·.¤* PaRad0X *¤.·´¯)

i Psycho شنبه 85/10/9 ساعت 5:41 عصر

 

 
سلام  هزت. باز که حالت بده مثله همیشه. هزتم من خیلی دوست دارم همه ی آدما رو ول کنم و بیام دنبال تو. دستت رو بگیرم و به زور با خودم ببرمت. کجاش مهم نیست فقط باید ببرمت. می خوام کنار این آدما که اذیتت می کنن نباشی. کنار اینا که دل حساستو هر روز یه  جور میلرزونن نباشی کنار اینا که دوستت ندارن نباشی. کنار اینا که دوستشون نداری نباشی.
ایده

تو باید فقط کنار من باشی. فقط کنار من. فقط ماله من. ایده

میام سراغت. میام سراغت و با خودم میبرمت ... ایده
جنگل؟ کویر؟ وسط کوه های یخ چطوره؟ اصلا بیا بریم وسط دریا.ایده
بیا بریم یه جا که هیچکی صدامونو نشنوه.یه جا که هیچکی ما رو نبینه. یه جا که فقط من باشم و تو.ایده

هزتم من دلم یه خونه ی کوچولو میخواد که بدونم تو توش منتظرمی. من دلم یه اتاق کوچولو می خواد که وقتی کنار درش میرسم صدای نفسهاتو بتونم بشنوم.ایده
یه روسری حریری ِ نرم ِ صورتی خریدم. صورتی بهم میاد نه؟ اما اینبار واسه ی تو گرفتمش.ایده
دلم میخواد تو روی تخت دراز بکشی و چشماتو ببندی. هزتم من از چشمات میترسم. دلم میخواد چشماتو ببندی تا من با خیال راحت نگات کنم. میخوام نفس کشیدنت رو نگاه کنم. می خوام بودنت رو لمس کنم. می خوام لبریز شم از تو. می خوام لبخندت رو ببینم. میخوام با خیال راحت وجودت رو حس کنم.ایده

میخوام بدونم ماله منی. میخوام بدونی ماله تو ام.ایده

میخوام عشقمو باور کنی. بارو؟! نه! میخوام ایمان بیاری. میخوام بدونی زیر این دست و پاهای همیشه یخ کرده ی لمس آتیشه. میخوام بدونی من بی تو هیچی نیستم. اما ... میخوام بدونی تو هم بی من هیچی نیستی.ایده
میخوام همون موقع که با چشمای بسته دراز کشیدی کنارت بشینم. میخوام رو صورتت خم بشم و گرمای نفسهاتو رو گردنم حس کنم. می خوام دستای گرمتو با همون حریر صورتی بالا تخت ببندم و ...ایده
میخوام جامو تو سینه ات ببینم. میخوام نگاش کنم. میخوام مطمئن بشم اون قلب ماله منه. میخوام یه سوزن رو انقدر رو سینه ات بکشم که به قلبی برسم که باید ماله من باشه. تو سینه ی تو جاش تنگه. میخوام جاشو عوض کنم. میخوام ببینم ضربان قلبت رو. میخوام صداش رو بشنوم.ایده
میدونی هزت دلم میخواد اون اتاق از صدای فریادهات پر بشه. میخوام از درد خون گریه کنی. میخوام ببینم چطوری با هر خراش من روی پوستت، خون میجوشه و بیرون میزنه. میخوام گریه های عاجزانه ی تو رو ببینم. میخوام التماست رو ببینم. 
میخوام درد بکشی، مثه من. میخوام زجر بکشی، مثله من. میخوام آرزوی مرگ کنی، مثه من. میخوام آرزوی مرگ منو بکنی، مثه من که آرزوی مرگ تو رو ...ایده
نه هزتم! من هیچوقت دلم نمیاد آرزوی مرگت رو داشته باشم! میدونی ما خیلی کارا با هم داریم تا زنده ایم.
ایده

یکرنگ ِ‏ به رنگه رنگین کمانم میخوام بیام دنبالت..ایده
یه روزی از همین روزا.ایده
منتظرم هستی که ....؟!
ایده


نوشته شده توسط: ایده

نوشته های دیگران ()

 

<      1   2   3   4   5   >>   >

 

-: خانه :-
-:
مدیریت :-
-:
پست الکترونیک :-
-: شناسنامه :-
 RSS 

 

 

-: کل بازدیدها :-
108610

-: بازدیدهای امروز :-
4

-: بازدیدهای دیروز :-
15

 

 

???!؟؟؟

 

 

-: اشتراک در خبرنامه :- 

 

-: درباره خودم :-

نوشتم: هجده ساله ام. پر از شور و نشاط و شیطنتهای دخترانه. پْرم از آرزوهای رنگارنگ.  امروز بيست و يك ساله ام. پْرم از تظاهر به پْرهای دیروز...! خالی از آرزوها و رویاهای رنگی ...!

 

-: لوگوی وبلاگ :-

psycho - (¯`·.¤* دخترونه *¤.·´¯)
 
 


-:
لینک دوستان من :-

-: لوگوی دوستان من :-

 

-: مطالب بایگانی شده :-

psycho
Special Days
Ideh shenasi
Salade Fasl
Women

 

-: آهنگ وبلاگ من :-

-: وضعیت من در یاهو :-

یــــاهـو
 

-: گزارش پرشین استات :-